پارچه بافی ایران یکی از قدیمی ترین جلوه های هنری و صنعتی در تاریخ تمدن بشری به شمار می رود. این هنر-صنعت، که قدمتی چند هزار ساله دارد، به وضوح گواهی می دهد که ایرانیان از دیرباز به زیبایی، کیفیت و هویت فرهنگی پوشش خود اهمیت ویژه ای داده اند. شهرهای پارچه بافی ایران نه تنها گنجینه ای از هنر و مهارت های سنتی را در دل خود جای داده اند، بلکه امروزه نیز می توانند الهام بخش احیای صنایع نساجی ایران باشند.

در ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی و تنوع اقلیمی، هر منطقه با تولید نوع خاصی از پارچه شناخته می شود. این تنوع، ایران را به یکی از برجسته ترین مراکز پارچه بافی در آسیا و حتی جهان تبدیل کرده است. در این مقاله از طلا گشت برای شناخت دقیق تر این مراکز، باید به سراغ هر یک از شهرهایی برویم که در گذشته و حتی امروز، با نام پارچه های خاص خود در تاریخ ثبت شده اند.

خوزستان؛ دیبای شوشتری و دارالملک ابریشم

در جنوب غربی ایران، خوزستان یکی از مهم ترین مراکز پارچه بافی ایران بوده است. شهر تاریخی شوشتر، که به دارالملک شهرت داشت، بازار بزازان مشهوری داشت که در آن دیبای شوشتری – پارچه هایی ابریشمی و نخی با نقش های فاخر – تولید و عرضه می شد. محبوبیت این پارچه ها به حدی بود که از مناطق دوردست برای تهیه آن ها به شوشتر سفر می کردند.

در همین منطقه، شهرهایی چون شوش، ایذه، قرقوب، بصنّی و طیب نیز مراکز تولید پارچه محسوب می شدند. جالب است بدانیم که در نزدیکی خوزستان، یعنی در بغداد، محله ای به نام عتابیه به تولید پارچه های ابریشمی موج دار، مخطط و رنگارنگ معروف بود که به جامه عتابی شهرت داشت. این ارتباط نزدیک با مناطق هم جوار، نشان دهنده تبادل فرهنگی و صنعتی گسترده در زمینه صنایع نساجی ایران است.

طبرستان؛ سرزمین جامه های پشمین و ابریشمی

منطقه تاریخی طبرستان – که شامل استان های مازندران، گیلان و بخش هایی از گرگان امروزی می شود – یکی دیگر از مراکز مهم پارچه بافی ایران بوده است. در رودان طبرستان، پارچه های پشمین سرخ رنگ بافته می شد که به گرگان و سایر شهرها منتقل می شدند. این نوع پارچه ها، ضمن حفظ گرما، جلوه ای خاص به لباس های محلی می دادند.

در گرگان، پارچه های ابریشمی متنوعی تولید می شد. روسری های ابریشمی، دیبا، وقایه (ترکیبی از ابریشم و پنبه)، و حتی پارچه های ارزان قیمت تری مانند کژین، همگی از این منطقه به سایر نقاط از جمله یمن صادر می شدند. طبرستان همچنین به دلیل تولید بند شلوارهای ارمنی با ابریشم خالص شهرت داشت؛ ویژگی ای که آن را به یکی از قطب های تاریخی صنایع نساجی ایران تبدیل کرده است.

فارس؛ زربفت های سلطنتی و گارسی های لطیف

استان فارس از جمله مناطقی است که در تاریخ پارچه بافی ایران جایگاه ویژه ای داشته است. پارچه های تولیدشده در این منطقه به ویژه برای پادشاهان و خاندان سلطنتی تهیه می شد. در شهر توج یا توز – که در نزدیکی کازرون واقع شده – پارچه های زربفتی بافته می شد که مخصوص دربار بودند. این پارچه ها، افزون بر کیفیت، با نام پادشاه یا سلطان قلاب دوزی می شدند که به آنها ارزش نمادین می داد.

شهر فسا در فارس نیز به تولید انواع زری ها معروف بود؛ پارچه هایی با نقش هایی به رنگ های سبز و آبی که شبیه پر طاووس روی بافته ها جلوه گری می کردند. اما شیراز، مرکز فرهنگی این استان، با پارچه ای خاص به نام گارسی شناخته می شد که برای دوخت قبا (نوعی کت محلی) استفاده می شد. لطافت این پارچه، آن را از دیگر منسوجات متمایز می کرد. پارچه های فارس مانند زری و خز، نمونه هایی برجسته از هنر نساجی سنتی ایرانی هستند.

خوارزم؛ تنوع بی نظیر در بافت پنبه، پشم و ابریشم

منطقه خوارزم، که بخش هایی از شمال شرق ایران کنونی را شامل می شده، به بافته هایی از جنس پنبه، پشم و ابریشم شهرت داشت. پارچه های این ناحیه به دلیل رنگ بندی متنوع و طرح های زنانه، در میان بانوان بسیار محبوب بودند. مقنعه های نخی و ابریشمی، شلوارها و پیراهن های زنانه با رنگ های شاد و طراحی های خاص، جایگاه ویژه ای در بازارهای آن زمان داشتند.

ویژگی برجسته پارچه های خوارزم، قابلیت صادرات آنها به سرزمین های دوردست بود. از ایران تا هند، از خراسان تا آسیای میانه، این منسوجات به خوبی شناخته شده بودند و همین باعث شد خوارزم به یکی از قطب های اصلی صنایع نساجی ایران در دوران باستان تبدیل شود.

طوس، بم، قزوین و دیگر شهرهای کهن نساجی

شهر طوس، واقع در خراسان بزرگ، به تولید شلواربند، جوراب و عباهای باکیفیت معروف بود. این شهر، نقش مهمی در تأمین پوشاک اقوام و عشایر آن منطقه داشت. در جنوب شرق ایران، شهر بم با منسوجات پنبه ای اش شهرت داشت. طیلسان های بلند حاشیه دار و دستارهای نفیس، از دیگر تولیدات این شهر بودند که تا مصر و عراق صادر می شدند.

قزوین و اصفهان نیز به واسطه تولید عباهای خوش دوخت شناخته می شدند. اصفهان به ویژه در دوران صفوی، یکی از مهم ترین مراکز تجاری و هنری ایران بود و پارچه هایی مانند حریر و پرنیان از ساری، به واسطه ی گذر از اصفهان، به دیگر نقاط جهان منتقل می شدند.

آذربایجان، آمل و ری؛ جلوه های متنوع نساجی

در منطقه آذربایجان (آذرآبادگان تاریخی)، جامه هایی از جنس صوف، رودینه، پنبه و انواع شلواربند تولید می شد. این منطقه با تنوع قومی و زبانی، ویژگی خاصی در ترکیب نقش ها و رنگ ها داشت که در منسوجات آن نیز نمایان بود.

شهر آمل، در شمال ایران، به تولید جامه های کتانی، دستارهای خیش (نوعی پارچه درشت باف) و دستارچه های زربفت شهرت داشت. همچنین کیمخته – نوعی پاپوش سنتی – در این شهر رواج داشت. در نهایت، شهر ری در جنوب تهران کنونی، با پارچه های بُرد و طیلسان های پشمین اش، در جهان اسلام شناخته شده بود و نشان از قدرت صنایع نساجی ایران در قرون میانه داشت.

افول پارچه بافی ایرانی؛ از اوج صفویه تا سایه واردات اروپایی

با همه ی این شکوه و تنوع، رونق پارچه بافی ایران از دوره صفویان به بعد رو به افول نهاد. در دوران صفویه، بازرگانی ایران بیشتر به سمت اروپا سوق پیدا کرد. این تعاملات اقتصادی، با ورود پارچه های ماهوت انگلیسی به بازار اصفهان – که به بازار لندنی فروشان معروف شده بود – همراه شد.

در دوره قاجار، این واردات شدت گرفت و بخش عمده ای از بازار داخلی ایران را در اختیار گرفت. کارگاه های خانگی نساجی یکی یکی تعطیل شدند و هنر اصیل ایرانی کم کم جای خود را به محصولات وارداتی داد. شهرهای پارچه بافی ایران، که زمانی قطب صادرات پارچه به آسیا و آفریقا بودند، در برابر موج صنعتی شدن اروپا، دچار عقب نشینی شدند.

امید به احیای صنایع نساجی ایرانی

با وجود این تاریخ پر فراز و نشیب، امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم تا بار دیگر صنایع نساجی ایران را احیا کنیم. سرمایه گذاری بر دانش بومی، احیای طرح ها و رنگ های اصیل و تکیه بر کیفیت بالای مواد اولیه ایرانی می تواند ما را به روزگاری بازگرداند که نام «پارچه ایرانی» در بازارهای جهانی اعتبار داشت.

امید است شناخت شهرهای پارچه بافی ایران و توجه به ریشه های فرهنگی و صنعتی این هنر، راهگشای بازگشت به شکوه گذشته باشد؛ شکوهی که نه تنها رنگین کمانی از هنر، بلکه حافظ هویت تاریخی و ملی ماست.